هرچند قدَر و قضا در دستان رب العالمین است، اما هیچگاه تصور نمی‌کردم به این زودی در سوگ این مرد شریف و وارسته قلم در دست گیرم.  «داود فیرحی» پیش از آن که دکتر اندیشه‌ی سیاسی باشد یا حجة‌الاسلام حوزه، فراتر از این که استاد دانشگاه باشد یا مبلغ دینی، یک انسان به معنای مطلوب کلمه بود.

دانش فراگیر و اشراف کم‌نظیرش در هر دو حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی اسلامی و غربی، او را از بیشتر هموندان و هم‌سلکانش در حوزه و دانشگاه متمایز ساخته بود. با این وصف یکی از بارزترین ویژگی‌هایش در رفتار و گفتار، فروتنی زایدالوصف او بود.

«بزرگ بود و از اهالی امروز بود و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید!»

درگذشت او خسرانی  است اندوهناک؛ برای انسان؛ برای دانش؛ برای فضیلت اخلاقی؛ برای ایران ...

او ذهنی منسجم و پروژه‌محور داشت؛ دانشمندی ژرف‌اندیش بود که تکه‌های گوناگون پازل‌های مفهومی ساحت دین و سیاست و حکمرانی را با دقتی درخور تحسین و با وسواسی عالمانه کنار هم می‌چید و در کمال سخاوت به خوشه‌چینان خرمن دانشش عرضه می‌کرد.

بارها از محضرش فیض بردم. در همایش‌های علمی، در کنگره‌های احزاب، در ‌اتاق کوچک و باصفایش در دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و چند باری در دفتر جماعت دعوت و اصلاح ...

هر کدام از این خاطره‌ها را که مرور می‌کنم، پذیرش فقدان او برایم تلخ‌تر و دشوارتر می‌شود و حسرت این که جای خالی او را چه کسی می‌تواند پر کند، سنگین‌تر می‌شود.

این مصیبت را به خاندان محترم فیرحی و به همه‌ی دوستداران و شاگردان این استاد فرهیخته تسلیت عرض می‌کنم و از پروردگار یکتا شادی روح و علو درجات او را مسألت می‌نمایم.

إنّا لله وإنّا إلیه راجعون.